جدول جو
جدول جو

معنی مه پاره - جستجوی لغت در جدول جو

مه پاره
(دخترانه)
ماهپاره
تصویری از مه پاره
تصویر مه پاره
فرهنگ نامهای ایرانی
مه پاره
(مَهْ رَ / رِ)
ماه پاره، کنایه از زن زیبا. زیباروی:
از این مه پاره ای عابدفریبی
ملایک سیرتی طاوس زیبی.
سعدی.
مه پاره به بام اگر برآید
که فرق کند که ماه یا اوست.
سعدی (ترجیعات).
آن پریزاده که مه پاره و دلبند من است
کس ندانم که به جان در طلبش پویان نیست.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا
مه پاره
ماه پاره، زیباروی، خوشگل
تصویری از مه پاره
تصویر مه پاره
فرهنگ لغت هوشیار
مه پاره
بسیارزیبا، دل ربا، ماه رخ، زیباروی، مهسا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهپاره
تصویر ماهپاره
(دخترانه)
دارای زیبایی ای چون زیبا یی ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهپاره
تصویر مهپاره
زیبا، خوشگل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صد پاره
تصویر صد پاره
دارای پارگی و چاک های بسیار، پاره پاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماه پاره
تصویر ماه پاره
زن خوشگل و زیبا مانند ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سی پاره
تصویر سی پاره
سی جزء قران که هر جزء را جداگانه جلد کرده باشند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
اهل چه کار؟، دارای چه شغل و عمل؟ مثلاً فلانی چه کاره است؟
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همه کاره
تصویر همه کاره
کسی که هر کاری از او برآید، آنکه به هر کاری احاطه داشته باشد، هرکاره، کنایه از صاحب نفوذ
فرهنگ فارسی عمید
(رَ / رِ)
کنایه از صاحب جمال باشد. (انجمن آرا) (آنندراج). ماه پار. مهپاره. زیبا و خوب رو همچون ماه:
چنان دلتنگ شد آن ماه پاره
که بر مه ریخت از نرگس ستاره.
نظامی.
او را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوۀ آن ماه پاره نیست.
حافظ.
و رجوع به ماه پار و مهپاره شود
لغت نامه دهخدا
قطعه جامه کهنه: همه چیزها گویی لته پاره چندی اند بر روی دریای بیکران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاه پاره
تصویر کاه پاره
ریزه کاه: (چند گویی که مهر از و بر دار خویشتن را بصبرده تسکین ک {} کهربا را بکوی تا نبرد چه کند کاه پاره تسکین) (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سی پاره
تصویر سی پاره
پاره و جزئی از سی جز قرآن مجید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه پار
تصویر ماه پار
زنی بسیار زیبا (همچون ماه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مه چهره
تصویر مه چهره
زیباروی، بارخساری چون ماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نه پایه
تصویر نه پایه
آنچه که دارای نه پایه است، نه آسمان، منبر خطیبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همه کاره
تصویر همه کاره
کسی که هرکاری ازدست او برآید، کسی که در هر کار مداخله کند
فرهنگ لغت هوشیار
نادرست نویسی سد پاره پاره پاره آنچه که پاره پاره شده بسیار چاک خورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چه کاره
تصویر چه کاره
(چه استفهام کار ا ه) اهل چه کار عامل کدام عمل شاغل کدام شغل ک: (پدر و مادر دختر چکاره اند ک)، نابکار، باطل بیفایده، کسی که بدون سبب در امری مداخله کند: (فلان کس چکاره است ک)
فرهنگ لغت هوشیار
آن چه دارای سه عدد پایه باشد میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر روی آن نصب کنند، آلتی دارای دو پایه چوبی ثابت و یک پایه چوبی متحرک که تابلو نقاشی را روی آن گذاشته کار کنند. یا سه پایه تا شو. سه پایه ای است که برای مسافرت و استفاده از مناظر طبیعی و آسانی حمل و نقل از سه پایه تا شونده تشکیل شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پاره
تصویر دو پاره
دو نیمه شده دو نصفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهن پاره
تصویر دهن پاره
بی حیا، بی آبرو، بد زبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهپاره
تصویر مهپاره
ماه پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماه پاره
تصویر ماه پاره
مهپاره، صاحب جمال، زیبا و خوبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهپاره
تصویر مهپاره
((مَ رِ))
زیبا، زیبارو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آهن پاره
تصویر آهن پاره
((هَ رِ))
تکه ای از آهن، هر یک از قطعات ماشین مستعمل و دور انداختنی، اتومبیل کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بس پاره
تصویر بس پاره
((بَ رِ))
بسیار پرواز، تند پرواز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سی پاره
تصویر سی پاره
((رِ))
سی جزء قرآن مجید که هر جزو را علیحده جلد کرده باشند، قرآن مجید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سه پایه
تصویر سه پایه
((~. یِ یا یَ))
آن چه که دارای سه عدد پایه باشد، میز سه پایه، آلتی فلزی مرکب از سه عدد پایه متصل به دایره ای فوقانی که دیگ را بر آن گذارند و در زیر آن هیزم یا زغال افروزند، دیگدان، آلتی فلزی دارای سه عدد پایه که دوربین عکاسی را بر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لت پاره
تصویر لت پاره
قراضه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بن پاره
تصویر بن پاره
عنصر
فرهنگ واژه فارسی سره
چون ماه آسمان، از اسامی زنان
فرهنگ گویش مازندرانی
ته پاره
فرهنگ گویش مازندرانی